خاطرات روزانه من

متن مرتبط با «دارممممم» در سایت خاطرات روزانه من نوشته شده است

چقدر کار دارممممم

  • تا حالا شده هر چی کار میکنید بازم ببینید وای چقدر کار داریدددددد من الان در این گرداب گرفتارم و همش راه میرم و دور و برمو نگاه میکنم میبینم وایییی چقدر کار دارممممممم پنج شنبه خاله شوشو بهش زنگ زده بود و گفته بود دارن برنامه ریزی میکنن بیان خونمون به شوشو لبخند زنان گفتم بیان خوش اومدن ولی توی خودم حس کردم الان بدترین موقعس که بخوام یک هفته مهمونداری کنم دیدم با این غصه ها کار درست نمیشه باید خونه رو کم کم سروسامون بدم خالهاش فوق العاده تمیز و مرتب و شیکن خونشون که میری همجا برق میزنه بلند شدم رفتم رختخوابها رو ریختم زمین و ملافه هاشونو دراوردم ریختم تو ماشین باید یه سری روبالشی و رو جدید بدوز,چقدر,کار,دارممممم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها