قند خون برادرشوهر شوک بزرگ

ساخت وبلاگ

سلام سلام

عمو کوچولوی فندوقم رو که می‌شناسید حاصل ازدواج پری با پدرشوهر و تنها ریسمان گره خوردن پری به خانواده که اگه نبود هزار باری پری رو شوت کرده بودن خونه باباش و قشنگ از مراقبت‌های مادرانشان معلومه که تنها دلیل زاییدن هم همین بوده طفل معصوم رو با تغذیه نامناسب به چاقی مفرط کشوند و هر چی گفتیم حواست باشه فقط جیغ زد . هر سال که دست و پاش توی گچه و تازه چند ماه پیش بود که دوباره پاشو گچ کردن که شکسته بود

دیروز عصر برادرشوهر وسطی که زنش برای قهر رفته خونه باباش و میخواستم بیام و درباره اون براتون بنویسم اس داد که خان داداش پرهام از دست رفت زنگیدیم گفتن بچه عصری افتاد چشماش سفید شد رسوندیم بیمارستان گفتن قندش ۳۰۶ تاس و هر کاری میکنن قند پایین نمیاد که هیچ بالا هم میره باید ببرینش تهران شبانه بردنش یه بیمارستان یه شهر دیگه و قند بچه رسید به ۴۸۵ و احتمال کما رفتنش بود پدر شوهر خودشو به آب و آتیش زد تا بشه بچه رو نجات بدن ازش ۵۰ میلیون گرفتن تا یه آمپول بهش زدن و توی یکساعت بچه همچیش نرمال شد

آقای پدر که داشت بال بال میزد و منم تا حد سکته پیش رفته بودم بسکه هم گریه کردم از سر درد و چشم درد هیچ جا رو نمیدیدم

می‌خواستیم بریم که پدرشوهر قسم داد نیاید این همه راه کجا میخواید بیاید ما هستیم

برادر شوهر وسطی طفلک با پای شکسته مونده بود پیشش و پدرشوهر بیرون بود پری کثافت هم خونه بود چون شب قبل اینقدر کولی بازی درآورده بود که آقاجون گفت آبرومون توی بیمارستان میبره گذاشتمش خونه

خداروشکر بچه هر ساعت حالش بهتر و بهتر میشه بهش زنگ زدیم و صداشو شنیدیم کلی قربون صدقه رفتیم و خیالمون راحت شد که خوبه الهی شکر

خدایا به همه مخلوقاتت فقط و فقط سلامتی بده همه بیماران رو شفا بده و حال دل همه رو خوب کن آمین

+ نوشته شده در جمعه هجدهم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 16:50 توسط  | 

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 11:33