.......

ساخت وبلاگ
شوشو رو که میشناسید وای از زمانی که میخواد تنها تصمیم بگیره و هیجانی تصمیم بگیره کلا مغزش فرمان نمیده و وقتی هم اعتراف میکنه و میبینه اشتباه کرده کلا بهم میریزه . رفته بود سند خونه رو بزنه و چک برج شیش صاحبخانه رو هم نقدی پرداخت کرده بود و چکشو گرفته بود از یه جملش متنفرم که میگه خواستم شرش کنده بشه . الان یک قرون تو حسابمون پول نداریم و کلا داغون شدم اخه چرا همچین کاری کرده وای ما اصلا قرارمون این نبود کلا ادم ................است اینها غر زدن یک زن پشت سر مردش بود 

اومد با لبخند و منم بهم ریختمش و فهمید وقتی بدون مشورت و یهویی انجام میده چقدر خودشو تو مخمصه میدازه بعدم کم کم ارومش کردم و شام شیرینی سند ما رو برد شام بیرون و حسابی خوردم و اومدیم سمت خونه جدیدمون کوچه هاشو بررسی کردیم ببینیم چی به چیه و خوشحال اومدیم خونمون 

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 72 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:36