حلوا خرمایی

ساخت وبلاگ

دیروز یه زنگی زدم زنداداشم و گفت که پیش بچس و خوبن خداروشکر انشالله که این وروجک خوشگل زود زود بسلامتی از بیمارستان بیاد خونه 

بعدم مامی زنگیدم گفت نوه اش پیششه و داداش هم رفته بکاراش برسه و بابام هم خداروشکر خیلی خوب بود 

شوشو زودتر اومده بود اداره پست تا کارت ماشینشو تحویل بگیره و بمن گفت اسنپ بگیر بیا منم سریع رفتم دنبالش و رفتیم خونه ماشینو برداشتیم و رفتیم دنبال فندوق و من باید یه مدرکی رو به یکی میرسونم اونم دادیم خرید کردیم اومدیم 

نهار املت خوردیم با پیاز فراوون 

عصرونه حلوای خرمایی درست کردم فکر کنم جنوبیها بهش میگن رنگینک و کلا برای جنوبه و ما اومدیم بهش مدل دادیم 

برای اولین بار بود همچین حلوایی درست میکردم محشر شد 

دستورش  تو گوگل هست ولی من تو اینستا دیدم کلیپشو اخرش هم توپیشون کردم و تو کنجد بو داده غلطوندمو با چایی خوردیم و شوشو خان برای اولین بار تو تاریخ زندگیمون گفت میشه دیگه شام درست نکنی؟؟؟

من

زیادی سیر شده بود 

منم شام فندوقو دادم و یکم سالاد درست کردم میدونستم این شکمو باید یه چیزی بخوره 

سالاد خوردیم  و رفتیم تو گوشیییی 

برف اومده خیلیییی زیاد و کلی فندوقم ذوقیده و اگه هوا این جوری باشه ظهر باهم میریم ادم برفی درست میکنیم البته که این چیزیا از من بعیده ولی باید ببینم که چی میشه 

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 75 تاريخ : جمعه 27 دی 1398 ساعت: 5:56