کامم تلخ تلخ بود بخاطر ندانم کاریهایی که هی تکرار میشه با اینکه سعی میکردم اروم باشم و نشون ندم ولی خب سخت بود خدا به همه بخصوص خانواده این عزیزان بی گناه صبر بده
دیروز به مامان گیسو زنگیدم و خداروشکر خوبن
بعدم به مامی زنگیدم اونم مادر زنداداش شادان ( از بس ماشالله پر انرژی و میخنده ) دعوتشون کرده بود شام که گفت خیلی خوش گذشت بهشون
مامی این هفته تهران میمونه و بابا و داداش کوچیکه برمیگردن
گوشیم وقتی میرسه به 30 درصد شارژ خاموش میشه
خاطرات روزانه من ...
برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 72