تنبیه

ساخت وبلاگ

سلام خدا جونم 

سلام بر دوستان گلم 

وقتی از سر کار برمیگردم و میرم خونه و کلا لباس عوض میکنم و دست و صورتمو کاملا میشورم لباس دیگه ای میپوشم و اونها رو میندازم رو پکیج حمام و میرم دنبال فندوق خونه مامی 

تا برگردیم خونه و نهار گرم کنم و بخوریم میشه ساعت 4.5 یا 5 و اقای فندوق حالا سرحاله و عصرونشم با نهار ما میخوره و انتظار داره من باهاش بازی کنم اقای پدرم که ماشالللللهههه نگم بهتره و مشغول درس خوندن میشه و ان وسط صدای خروپفش هم میاد 

و از اونجای که اصلا دوست ندارم فندوق وابسته به گوشی باشه توی گوشیم بازی هم ندارم 

و با فندوق درگیر میشم و دعوامون میشه که دوست داره کلی باهاش بازی کنم و گاهی خستگی زیاد نمیزاره  و میرسیم به جیغ و کتک و دعوا

از 4شنبه تصمیم گرفتم کتاب صوتی که قبلا گوش داده بودم درباره کودکان رو دوباره گوش بدم و خودمو تنبیه کردم به وبلاگم سر نزنم تا رفتارمو با این طفلک خوب کنم 

این دو سه روزه خوب پیش رفتم یعنی قشنگ 60 یا 70 درصد پیشرفت داشتم 

چند روزیه دارم تمرین میکنم تا کمتر خودمو خسته کنم تا بتونم با این وروجک بیشتر برسم 

و این وسط غیبت هم بکنم و برم 

برادرشوهر یه گوشی 7 تومنی کادو داد به خانمش البته پولشو پدرشوهر داد و خداروشکر چند روزیه خوبن و به ما زنگ و منگ نمیزنن 

پری هم برای اینکه اونها رو از اون خونه اواره کنه بساطشو جمع کرده رفته اپارتمان 

 

 

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 59 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56