یه روز عالی

ساخت وبلاگ

سلام خدا جونم 

سلام دوستان عزیزمممم

دیروز اقای پدر زنگید که دیر میاد 

رسیدم خونه موهامو رنگ کردم شکلاتی طلایی روشن خوب شد یکدست و زیبا 

بعدم اشپزخونه رو مرتب کردم 

نهار خوردم 

موهامو شستم و داشتم خشک میکردم اقای پدر اس داد دارم میام 

سریع حاظر شدم تا بریم دنبال فندوق

یه دعوایی مفصل هم با فندوق داشتیم همش جیغ میزنه و این منو عصبی میکنه 

تو فروشگاه  وین سر راه که رفتیم چند قلم خرید کنیم جیغغغغ میزنه که چرا لپلپ ندارن 

بعدم اقای پدر یکم بیحوصله بود و نگران امتحاناتش 

دوباره خرید اینترنتیهام شروع شد  قابل توجه خاندایی 

بورسمم تو سودم چون فقط عرضا اولیه خریدم و چند قلم دیگه اونم با راهنمایی دوست جونیم بازم قابل توجه خاندایی 

راستی نمیدونم کرونا تموم شده یا مردم بیخیال شدن؟

قلنج کردم دو روزه نفسم در نمیاد اقای پدر میگه حقته بسکه به پری حرف زدی گفتی همش میگه مریضم مریضم 

دوره پاکسازی ذهن شرکت کردم خیلی خوبه امیدوارم پیشرفتم برای خوب شدنم عالی باشه 

 

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 77 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56