راستی چرا ما برای همچی نظر میدیم و از دید خودمون میسنجیم . چرا فکر میکنیم یارو عقل نداره یا بدبخته یا هر عیب دیگه ای رو روش میزاریم نمیدونم . من خودم از یه جایی تصمیم گرفتم دیگه قضاوت نکنم . و جدیدن حتی تصمیم گرفتم دیگه درباره مادر فولاد زره هم خوب حرف بزنم و بهش بگم خانم جون باید همچی درست بشه و اول اید برای درست کردنش از خودم و ذهن خودم شروع کنم چون ماها همیشه میخوایم همچی درست بشه اما خودمون یکم زحمت نمیکشیم برای ساختن و درست کردنش . البته من به همه این نتایج جدیدن رسیدم گرچه قبلا هم برای بهبود رفتارم و نگاهم صحبت کردم با خودم و تصمیم گرفتم اما عمل نکردم و دیگه قطعا میخوام طرز فکرمو . رفتارمو. نگاهمو عوض کنم . چون دوست دارم همچی رو زیبا کنم و این زیبایی حاصل نمیشه مگر اینکه تغییرات و خواست هامو از خودم شروع کنم دعا کنید بتونم
و قدم اول این بود که به خانم جون زنگ زدم و حالشو پرسیدم و تصمیم گرفتم ده روزی یکبار بهش زنگ بزنم
وایییییییییییییییییییی یه مورچه رو میزم داشت قدم میزد پرتش کردم پایین
خاطرات روزانه من ...برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 66