تردمیل

ساخت وبلاگ

شوشو کلا ادم جو گیریه وقتی ویرش میگیره یه چیزی بخره حتما باید بخره

و وقتی یه چیزی خراب میشه  از چشمش میفته دیگه و نمیشه اون اولی

حالا این تردمیلو یه روز عصر که تصمیم گرفت لاغر بشه ( چند سال پیش) افتادیم تو بازار و این مغازه اون مغازه تا یه تردمیل خوب بخریم و خلاصه خریدیم و اقا هر روز یکساعت روش راه میرفت تا اینکه موتورش گاهی گیر میکرد و ریپ میزد گارانتیشم که تموم شده بود و زنگ زد یارو اومد دید و گفت حالا کار کنه و وقتی سوخت من براتون عوضش میکنم و چند وقت پیش موتور و بندو بساطشو عوض کرد 

و از وقتی هم اومدیم این خونه شوشو دیگه کلا بیخیال تردمیل در خانه شد و ثبت نام کرد و رفت باشگاه و اقای تردمیل کانه جنازه منو حرص میداد و اونجا مونده بود و استفاده نمیشد منم که اصلا زیاد اهل ورزش اینمدلی نیستم  اینقدرم سنگینه نمیشه تکونشم داد اخه

 خداروشکر یکی از همکاراش میخواسته تردمیل بخره شوشو اینو براش گفته که من دارم و اینجوریه و این مدلیه و ازین حرفها حالا قرار شده بیاد این جنازه رو از خونمون ببره راحت بشم چقدر جا گرفته لندهور 

دیروز شوشو تعریف میکرد این همکارشون که میخواد تردمیلو بخره تازگیها یه بخش دیگه منتقل شده ادم خوش پوش و شیک و مرتبیه و جاشو دادن به یه اقای چاق بد تیپ ضایع و همکارا مسخرش میکنن میگن اقا صدف طاهریانو ازمون گرفتن رابعه اسکویی دادن بهمون این چه وضعشه اخه به این موضوع کلی خندیدم  اینها رو داشت دونه دونه مقدمه چینی میکرد و میگفت تا برسه به اینکه با دوستاش میخوان برن استخر اونم ساعت 10 شب چون سانس عصرش زنونس  منم که دختر خوب گفتم برو عزیزم چرا که نه روحیت عوض میشه و تا ده شام خوردیم و با فندوقی بازی کردیم و قرار بود دوستش بیاد دنبالش اون اومد و رفتن  و ما هم خوابیدیم 12.5 اومد کلی بهش خوش گذشته بود ولی صبح دیگه مگه میتونست بیدار بشه حال نداشت خوابالو رفت سر کار میخواد فردا و پس فردارو مرخصی بگیره و بخوابه خونه البته 5 شنبه منو فندوقی هم خونه ایم و نمیتونه بخوابه تازه موقع بهداشت قد و وزن فندوقه و باید ببریمش ولی کاش شنبه هم تعطیل بود کلی خوش میگذشت بهم تو خونه 

فندوق جونم  عاشق اتاقشه، نیست رنگی رنگی و پر از اسباب بازی و عکس و وسایله ولش میکنی میبینی نیست و رفته اون اتاق تازه وایمیسه کنار در نگاه میکنه ببینه کسی میره دنبالش که جیغ بزنه یا نه فداش بشم بعدم یواش و اروم میره سراغ کشوهاش تا بریزه بیرون دیروز برای همین موضوع کشوهای کمدشو چسبوندم تا باز نشه و دوباره انگشتشو نزار اونوسط بمونه یکم خیالم راحتتر شده وقتی میره با وسایلش بازی میکنه حفاظهای تختشم باز کردم که راحت بتونه بره روش و خودش بیاد پایین و اذیت نشه ولی وقتی نبینمش دلم شور میزنه حتما میرم از یه گوشه نگاه میکنم ببینم چکار میکنه تازگیها حس میکنم این وروجکها چشم سومشون یا حس ششمشون خیلی قویه ماشاالله چون تا من یواش میرسم پشت در اتاق متوجه میشه حتی وقتی شدید مشغول بازی و خرابکاریه خداروشکر که فندوقیو دارم خدا ایشالله همه اونهایی که منتظر یه فرشته کوچولو هستن بهشون یه کوچولوی خوشگل سالم بده آمین 

چند روزیه کارام کمه و من ولو توی فضای مجازی و به بحث و گفتگو با ادمهای مجازی وقتمو میگذرونم و گاهی کتابی گوش بدم یا مطلبی هم میخونم و اینقدر هم از بیکاری سر کار میخورم که خونه میرسم اشتهایی برای نهار ندارم 

زنانه:

یه عالمه س.........و.............تین دارم که همشون مال قبل از بارداری و بهم ریختن این تریپ خوشگلم بود و الان تلنبار شدن تو کمد اینقدر خوشگل و شیک و نو هستن نه دلم میومد بندازمشون نه میشه ببخشمشون تا اینکه دیدم میشه بهشون زاپاس میگن چی میگن بندینکهایی که میشه بهشون  اضافه کرد و دوباره استفاده کرد. منم رفتم چند تایی خریدم و بهشون اضافه کردم بسیار الان خوشحالم که میتونم ازشون دوباره استفاده کنم 

 

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 63 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396 ساعت: 18:25