ماموریت

ساخت وبلاگ

دیروز شوشو اومد و گفت شیرین بیا بشین وقتی اینجوری میگه معلومه میخواد چیز مهمی بگه 

میگه که من دوشنبه و سه شنبه باید ماموریت, برم گفتم فقط دو روزه ؟ خب اشکال نداره بعد میگه خب بلیط برای فردا ساعت 2 بخریم میگم خب از فردا میری میگه اره دیگه من دوشنبه و سه شنبه باید اونجا باشم پس مجبوریم فردا راه بیفتیم که دوشنبه صبح حضورمون باشه و چهارشنبه برمیگردیم پنجشنبه صبح میرسیم 

گفتم خب باشه چاره چیه مجبوریم دیگه

گفت شما میرید خونه مامی گفتم نه خونه میمونیم 

وقتی میره ماموریت, تلخ میشم دست خودم نیست 

برای تو راهش باش کتلت پزیدم و گذاشتم یخچال 

برای شام مرغ سوخاری پزیدم دوستان من هرچی پودر سوخاری میخرم همش یه جوریه اصلا خوب نمیشه ولی یه مدلی یه بار تو اینستا خوندم و خودم یکم تغییرات دادم عالیه 

مرغها رو تیکه میکنیم

ارد رو بهش نمک و فلفل و زرچوبه و پاپریکا و اینها میزنیم 

مرغها رو میغلتونیم تو ارد بعد میزنیم به تخم مرغ 

چیپس خلالی میخریم حسابی میکوبیم ت ریز ریز ریز بشه 

یکم از اون ارد هم بهش قاطی میکنیم و مرغها رو توش میغلتانیم و میندازیم تو روغن 

البته اگه بجای اردی که به چیپس میزنیم  پفک پودر کنیم خوشمزه میشه ولی من بخاطر فندوق همون ارد و چیپس میزنم 

فندوق خورد و خوابید 

شوشو هم داشت درس میخوند منم سریال دلدادگان رو نگاه میکردم من قبلا ندیدمش الان وحشتناک درگیرش شدم 

چند روزی که مریض بودم و تنبل خونه زندگی داغون بود دیروز اشپزخونه و گاز و هود و کابینتها رو مثل دسته گل تمیز کردم 

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 65 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:33