وای از دست ویروس

ساخت وبلاگ

پنج شنبه شوشو و فندوق اومدن دنبالم بحد مرگ استخوان درد داشتم 

بهداشت گفته بود فندوق قدش خوبه وزنش 700 گرم کمتره و یکماه دیگه باید ببریمش شوشو هم گفته که این بچه 3 روزه هیچی نخورده 

رفتیم خونه و من دوتا قرص خوردم  و خوابیدیم 

ساعت 6 بیدارشدیم رفتیم پنی سیلینشو زدیم و رفتیم  خونه مامی شام اونجا بودیم 

بعد شام اومدیم م دوباره قرص خوردم و کلی دمنوش و خوابیدم 

جمعه کلا سرم رو بالش بود فندوقم فقط سرفه میکرد خداروشکر دیگه تب نداشت و حال عمومیش خوب بود 

شب هم زود خوابیدیم چون شوشو باید ساعت 3  بیدار میشد و میرفت چون میخواستن برن ماموریت 

امروز نسبت به دوروز قبل بهترم ولی هنوز یک عدد سرماخورده ام 

 

 

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 71 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:33