پری و نوه اش

ساخت وبلاگ

عروس پری بارداره و درباره  اسم بچش هر بار ازش میپرسیدن گفته بود هر چیزی به وقتش 

اون دفعه که ما شمال بودیم من گفتم خب الان 9 ماهشه دیگه اسم بچه رو اعلام نکردن؟ 

گفت والا یه روز پسرم اینجا بود و ما برای بچش اسم انتخاب کردیم منظورش از ما خودش و برادرشوهر کوچیکه که 7 سالش رو میگفت و گفت که ما عاشق اسم آسو هستیم و گفتیم حتما اسم بچه رو آسو بزارید اونم گفته مامان جان من حتما اسم بچمو همونی که تو و داداشم دوست دارید میزارم 

یه روزی که پری اینها اونجا بودن حرف اسم میفته عروسش میگه من چند تا اسم توی ذهنمه ولی نمیدونم کدومو بزارم حالا پری اینها هم ساکت نگاه میکنن 

پسرش میگه بیا اسم پیشنهادیمونو بنویسیم و قرعه کشی کنیم 

قرعه به نام آسو درمیاد یهو پسره ساده ذق میکنه و میگه دیدی همونی شد که پرهام میگفت 

خب برای عروسه سنگین بوده برادرشوهر ناتنی 7 سالش اسم بچشو انتخاب کنه یهو بهم میریزه و میگه وا مگه خودت اینو انتخاب نکردی پسره هم هر چی ماست مالی میکنه موفق نمیشه 

پری هم کلا پیش همه گفته بود که اسم بچه رو ما انتخاب کردیم و اسمش رو اعلام کرده بود 

تا اینکه دیروز نوه جان بدنیا اومد 

و عروسش به احترام پری و برادرشوهر کوچیکش  اسمشو گذاشت آورینا 

که هم با آ شروع بشه هم هم اوا با اسم پدرش باشه 

والا 

بقول شوشو  حقشه این پری خب چرا باید درد و بدبختی و شب بیداریشو یکی دیگه بکشه خرجشو یکی دیگه بده اسمشو پرهام انتخاب کنه والا زور داره 

 

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 66 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:33