خاطرات روزانه من

متن مرتبط با «سلام به زندگی من خوش امدید» در سایت خاطرات روزانه من نوشته شده است

اردیبهشت زیبا

  • امروز فندوق جان بلید صبحانه سالم تزیین شده می‌برد صبح دوتا خرگوش با پنیر و گردو و خرما و خیار گوجه برلش درست کردم و کلی ذوق کرد و بردیم مدرسه مگه از اردیبهشت زیباتر هم فصل داریم خدایا ممنون بخاطر ماه بسیار زیبات همه جای شهر سرسبز و بوی نم بارون حال ادمو خوب میکنه آخر هفته عروسی نوه خالمه و بخاطر اینکه دختر خالم برام خیلی عزیزه حتما میرم با اینکه طفلک آقای پدر خیلی کار داره و شاید نتونه بیاد توی این هفته پیراهن مجلسی ساده ای داشتم سالها پیش خریده بودمش رفتم براش متریال سنگ و مروارید و نگین خریدم و روش کار کردم کلا یه چیز فوق العاده ای شد اینقدر لباس گرونه که آدم اصلا نمیتونه سمتش بره و دوست داشتم لباس جدیدی بپوشم و موفق شدم چيز جدیدی خلق کنم یه پارچه هم دارم حالا توی عروسی براش یه مدل خوشگل پیدا کنم برای عروسی پسر داییم میدوزمش انشالله البته اگه برم چون یکم از دست طایفه مامی سر عروسی داداشام دلخورم حالا این دختر خالم هم خودش زنگید و قول گرفت برم و خودمم دوستش دارم میرم تا ببینم میتونم بقیه رو ببخشم و عروسیهاشون برم + نوشته شده در سه شنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 9:48 توسط  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کدوم تاج و تخت منظورشه

  • عروس خانم خونه بخت مبارک نشستن به تاج و تخت مبارکتور سپید غنچه عقد مبارک به قصر عشق رسیدنت مبارکحالا با همه قشنگیهای این آهنگ. کاری ندارم فقط مشکلم همین رسیدن عروس خانم به تاج و تخته خانمهای جمع بی‌زحمت بفرمایید منظور شاعر عزیز کدوم تاج و تخت بوده دقیقا و غیر از ف ر ح بانو این اشعار و اهنگ برلی کدومتون صدق میکنه ؟؟؟؟والا این اهنگ رو مردا گوش میکنن فکر میکنن خبریه و حس شاهانه بهشون دست میده داشتم آشپزخونه مرتب میکردم توی پلی لیست انلاین اهنگهای شاد اینو خوند دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم اعتراضم رو اعلام کردم + نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 22:55 توسط  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کتاب زندگی خود را بیافرینید

  • سلام سلام دارم کتاب زندگی خود را بیافرینید رو می‌خونم تو این کتاب یه تستی هست که تله‌های زندگی رو بهت نشون میده و تله ی ذهنیت رو پیدا می‌کنه و بهت راهکار میده شروع کردم به تست زنی ۱۱ تا تله فکری توی این کتاب هست با تستی که زدم ۹ تاش رو من دارم نمیدونم الان به حال خودم باید گریه کنم یا بخندم و از امروز می‌خوام دونه دونه این تله های ذهنی و فکری و زندگیم رو درمان کنم انشالله که موفق باشمامسال مدرسه فندوق رو عوض میکنم چون پارسال آبان جابجا سدیم نخواستم اذیت بشه وهمونجا موند و این راه طولانی رو من هر روز رفت و آمد میکنم کلی کار دارم حس انجام دادنش رو ندارم نهار خورشت کنگر میپزم از هفته آینده میخوام به مدت چند ماه وگان شم + نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 9:7 توسط  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پسره بیحال من

  • امروز پسر کلا بی‌حال بود و تب داشت آقای پدر باهمه نگرانیهاش بابت پسر باید میرفت سر کار و شیفت هم بود و تا فردا ساعت ۱۰ برنمیگردهبعد رفتن آقای پدر منم هر کاری کردم فندوقم راضی نشد بریم دکتر و رفتیم داروخانه برلش شربت گرفتم و برگشتیم شربهاشو خورد یکم بهتر شد عصر کلاس زبان داشت نبردمش گفتم استراحت کنه الان خداروشکر بهتره و داره برنامه کودک نگاه میکنهحلوا برشی آملی درست کردم نمیدونم چکار کنم از دست شیرینی های خوشمزه شمال + نوشته شده در پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ ساعت 20:19 توسط  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من و این روزها

  • سلام سلام فندوق رو دیگه کلاس نقاشی نمی‌برم چون اصلا باهاش خوب کار نمیکنن خودمم اصول طراحی رو یاد گرفتم و فعلا تو خونه تمرین میکنم تابلو دکوراتیومم تمام شد و الان روی دیوار نصب شده این روزها یکم بی‌حوصله ام اولش بخاطر گرفتن وام بود رفتم وام بگیرم رئیس بانک دوست پسر سابقم بود حرفهاش اذیتم کرد دومیش بابت درد سینم رفتم دکتر گفت کیست داری عمم از مکه اومده بود رفتم ببینمش همه فامیل سینه هاشونو برلی زیبایی کوچیک کردن خیلی خوب شدن دلم میخواد منم برم ولی آقای پدر مخالفه پدرشوهر افتاده دستش شکسته یکمم نگران اون شدم آقای پدر براثر رژیم‌های وحشتناکی که گرفته الان زود کلافه میشه و این خیلی اذیتم میکنه یکم چاق شدم و میخوام شروع کنم پیاده روی و ورزش و کم خوردنمو ولی هی امروز فردا میکنم + نوشته شده در یکشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 9:50 توسط  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سلامممم خوشگلا

  • این پست خیلی قبل بود دوباره کپی شد سلام سلام اون روز که همسایه خونمون بود من عدس پلو پریدم وقتی شام خوردن گفت من دخترم اصلا عدس پلو دوست نداره ولی ۳ بار الان براش کشیدم و خورد این عدس پلو با همه عدس پلوها که خوردم تا الان فرق داره ادویه چی زدی گفتم من هر ماه یکم این ادویه هاپودر گل سرخ: ۴ قاشق غذاخوریپودر دارچین: ۱ قاشق غذاخوریزیره سیاه: ۱ قاشق غذاخوریپودر زنجبیل: ۱ قاشق غذاخوریهل سبز: ۲۰ عددمیخک: ۲ عددجوز هندی: نصف یک عدد. بعد از آسیاب کردن تمام مواد، ترکیب ادویه را در یک ماهیتابه به مدت ۱ دقیق روی شعله ملایم تفت دهید و بعد از این‌که سرد شد در یک شیشه در بسته در جای خشک و خنک نگهداری کنیدو توی خورشتهام و غذاهای قاطی پلویی میزنم و بخصوص توی غذاهای این مدلی اخر سر موقع دم گذاشتن گل محمدی اسیاب شده و از الک رد شده دارم مثل نمک میپاشم روش و با پلو مخلوط میکنم واسه همینه طعمش فرق داره یهو گفت اره اره دقیقا همینه این میخک و جوز و گل طعم خاص داره بهش میگم راز این ادویه رو به کسی نگو من فقط به شما گفتم چون همیشه جاری و پری معتقدن من غذاهام طعمشون خاصه و بهشون نگفتم چیا میریزم ولی وقتی شمالیم پری میگه خداییش غذات تو خونتون یه طعم دیگس و خوشمزه تره منم میگم مال ابه نا گفته نمونه من توی اکثر غذاهام ادویه شیرازی هم میزنم خداییش این ادویه خیلی عالیه + نوشته شده در شنبه بیستم خرداد ۱۴۰۲ ساعت 9:5 توسط  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سلام سلام عشقهای من

  • فندوقم امتحان زبان داره و مشغول کار با وروجکمخودم یکم هورمونهام بهم ریخته و کلافه امسه شنبه رفتیم تهران طبق برنامه آقای پدر ساعت ۴ پیاده راه افتاد ۲۰ کیلومتر رفته بود که ما ساعت ۷.۳۰ رفتیم سوارش کردیم منو فندوق بعد از راهی کردن آقای پدر رفتیم هفت حوض و کلی خرید کردیم عصر هم باهم برگشتیم . منتظر نتیجه هستیم انشالله که خیره چهارشنبه کلاس نقاشی نرفتیم چون داداشم اومده بود و ما رفتیم خونه مامی و نمیدونن روز قبل ما تهران بودیم چیزی نگفتیم عمه کوچیکم رفت مکه و زنگ زده بود دعوتم کنه حوصله مهمونی نداشتم گفتم نمیام خودم یه سر میام میبینمت و پنکه مسافرتیم که دربارش باهم صحبت کرده بودیم رو هم بهت میدم و شب یه سر رفتم پیششیه ساک نمدی خوشگل برای خودم دوزیدم سبزی‌های معطر گرفتم و خشک کردم فقط مونده شوید احتمالا دوشنبه میریم شمال به یه سفر احتیاج داریم پری خونمون پایین اومده + نوشته شده در شنبه سوم تیر ۱۴۰۲ ساعت 9:17 توسط  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سلاممممم

  • سلام سلام مهمانها اومدن و چند روز بودن و رفتن بهمون خیلی خوش گذشت و کلی کنار هم گفتیم و خندیدیم گلدون ها رو عوض کردم دوتا از گلهای خوشگلم خشک شدن نمیدونم چرااااکتاب شفای زندگی رو جایی گذاشته بودم که دسترسی بهش نداشتم قرار بود به یکی از دوستان قرض بدم بعد از رفتن مهمانها و جابجایی وسایل بکمک آقای پدر دراوردمش خداییش شماها چکار میکنید مرباهاتون کپک نمیزنه من مرباهام تو یخچال هم روشون یک ورق سفیدی میزنه دوباره رسیدیم به زمانی که نمیدونم فندوق رو مدرسه ثبت نام کنم یا بمونم جواب نتایج آقای پدر بیاد دوست جونم داره کارهای دادگاهش رو انجام میده ک من براش وحشتناک غمگینم و ناراحت چی میشه که زندگی بعد از ۲۰ سال به اینجا میرسه خدایا کمکش کن خواهش میکنم برای خودم برنامه ریزی کردم و کتاب صوتی صبح جادویی رو با صدای پر انرژی سادات اعلایی گوش میدم صداش به آدم انرژی میده برای ناهار فندوق عدس پلو پریدم آقای پدر همچنان رژیمه + نوشته شده در سه شنبه پنجم اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت 10:40 توسط  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روزمره من

  • صبح بیدار میشم و لباسهای زمستانی رو جمع میکنم و لباس تابستونیهای عزیزموووووو میچینم توی کمد اتاق فندوقمم مرتب کردم تا 10 کلا کارام تموم شد قهوه ام رو میخورم و یه قهوه فور از کوروش سفارش میدم برای مسافرت خوبه چون عید باید برم دستبوسی پری جان اقای پدر گفته بود که پدرشوهر و برادرشوهر میخوان برن مشهد و احتمالا نمیان اینجا بعد از کارام یه زنگی زدم پدر شوهر هفته ای سه یا چهار باری بهش میزنم پدر دختری کلی حرف میزنیم زنگیدم و گفت برادرشوهر داره میره مشهد به ما گفته بیاید با هم بریم شاید برم گفتم برو حال و هوات عوض میشه دوست داشتی و حالشو داشتی از اون طرف بیا پیشمون با هم بریم شمال گفت حالا ببینم چطور میشه فندوق امتحان زبانشو نمره کامل گرفت و تیچرش کلی ازش راضی بود و منم خوشحال شدم که کلی وقت گذاشتم براش خداروشکر نتیجش خوب بود باشگاه هم نمره از 10 نمره 9 گرفت مربیش گفت چون بهمن ماه اصلا نیومد برای همین یه نمره کم کرده چون سرما داشت و درگیر مامی اینها بودم نبردیمش که داستانشو سر فرصت براتون میگم اونم که اشکال نداشت و مهم برام تخلیه انرژیش بود و نمره مهم نبود خداروشکر تا 20 فروردین همه کلاسهاش تعطیله یه نفس بکشیم همسایه صبح پیام داد که رنگ ابرو داری گفتم اره دوتا داشتم بهش دادم عصری فندوق با باباش رفت موهاشو کوتاه کرد شب هم برنامه ریزی کردیم که رفتنی از هراز نریم این بار از رشت بریم البته یه 3 ساعتی راهمون دور میشه اما می ارزه مسیر کلا کنار دریا لذتبخشه اقای پدر بعد از سالها تخته گاز رفتن متوجه شده کسی اونجا منتظرمون نیست و ما میتونیم از مسیر کلی لذت ببریم بعد برسیم رفتارهای خانوادش به این نتیجه مهم رسوندتش که غیر از منو فندوق کسی بهش اهمیت نمیده و ماییم که همش همراهشیم همه جا و هر ک, ...ادامه مطلب

  • سلامی چو بوی خوش آشنایی

  • سلام سلامبعد از سالها برگشتم با کلی حرف و حدیثخوبید الحمداللهگاهی دورادور میخوندمتون اما کمعمه جونم عروس اوردی بسلامتی؟؟؟؟؟ستاره جونم قدم نو رسیده مبارککککک اسم گل پسرمون چیه؟؟؟؟سپیده چه میکنی با زندگی متاهلی بهم رمز بده بخونمتخورشید جونم خوبی ؟؟؟تی تی خوشگل من چطوری؟؟؟ نیکان خوبه؟؟فندوقی جونم خوبی؟؟؟؟شیشه جونم خوبی اینه بزرگ شده؟؟؟قوری جونم خوبی؟؟؟ استکان کوچولو چطوره؟؟؟سحر جونم خوبی دوقلوهات خوبن؟؟؟ونوس خوشگلم چطوری؟؟؟؟الیس قشنگم چطورییییی؟؟؟؟رافایل چرا ویلاگت بستس شما کجا رفتی خواهرفرزانه جون خوبی؟؟؟؟؟ رزا خوبه؟؟؟فلینیستی خوبی عزیزم وبلاگت بستس ؟؟؟اقای دکتر . شاه لیر . خان دایی . خوبید همگی ؟؟؟و بقیه دوستای عزیززززز وبلاگیم . همه خوبید انشاللهزینب جون چه خبر؟؟ خاری؟؟؟؟دو باره اومدم . حتما همتونو باید بشینم مفصل بخونم و کلی براتون تعریف دارمعاشقتونم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من و همسایه

  • سلام خدا جونم سلام دوستای گلم چند وقتی بود عجیب به کتیبه پرده گیر داده بودم امروز اسپری طلایی بدست رفتم بالای چارپایه و رنگ طلایی بهش زدم محشر شد عالیییی خیلی کیف کردم بعدم با چند تا کا, ...ادامه مطلب

  • سلام سلام

  • مطلب مطلب سلام نیلوبلاگ نیلوبلاگ خدا جونم سلام دوستان عزیزم اینجا برفیه اونوا هوا چطوره درگیر روزمرگیها شدم و وقتم با کارهای زنانه و دوخت و دوز و بافتنی پره اقای پدر عاشق خونه پر از شمع شده هر چی ظرف داشتم پر اب شده و با یکم روغن  تبدیل به شمع شده دیروز بهم میگه خوبه که موندی خونه و به کارایی که عاشقشونی میرسی همسایه میخواد بهم بافت فرشینه یاد بده یه کوچیک واسه اتاق فندوق ببافم  Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جاری هم به داستان خانواده اضافه شد

  • سلام خدا جونمسلام دوستای گلمدیروز سر راه برای فندوق تفنگ تق تقی خریدیم و برگشتیم نیمرو خوردیم هورمونهام بهم ریخته و خیلی خسته بودم بالش گذاشتم کمی دراز بکشم فندوق دلش میخواست باهاش بازی کنم اصلا توانشو نداشتم براش یه بازی ریختم تو گوشیم ( کم پیش میاد اما گاهی مجبورم) و دادم دستش و یکساعتی خوابیدم اقای پدر هم مشغول درس خوندن بودتا اینکه جاری زنگید ...., ...ادامه مطلب

  • الان من چکاره بیدم؟

  • سلام خداجونممممسلام دوستای پر انرژی من دیروز وقتی رسیدم خونه و لباسهامو عوض کردم حس کردم یه بوی خفیف وایتکس میاد سمت کلبینت رفتم و دیدم بله توی یه شیشه شوی یکم وایتکس ریخته بودم نمیدونم چرا سوراخ شده , ...ادامه مطلب

  • همچی امن و امانه

  • سلام خدا جونممممسلام دوستان عزیزمممممممدیروز من دیدم پری یکریز زنگ میزنه ببینه چی شد منم گوشیو برداشتم و گفتم تو جلسه هستم میدونستم تا عصری دیگه نمیزنگه بعدم یه زنگی زدم پدرشوهر خیلی هم حالش خوب بود ف, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها